- پیته چو
چوب پوک و میان تهی
معنی پیته چو - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(تَ)
لغت نامه دهخدا
نوعی مار بمازندران که شکاف گونه ای در زیر دارد و بپشت خوابد و حشرات بر آن شکاف گرد آیند و چون انبوهی بسیار گرد آیند مار آن شکاف بهم آرد و آن حشرات را هضم کند. لو (در تنکابن)
(تَ نَ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری واقع در 35 هزارگزی جنوب باختری بهشهر و 2 هزارگزی جنوب رود خانه نکا. کوهستانی، جنگلی، معتدل، مرطوب، مالاریائی. دارای 730 تن سکنه. آب آن از چشمه ورود خانه گت چشمه، محصول آنجا غلات و ارزن و لبنیات. شغل اهالی زراعت و مختصر گله داری. صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3) (سفرنامۀ رابینو ص 123 بخش انگلیسی)
گورستان کهنه، نام مکانی در سوادکوه
چوبی که پل های چوبی از آن ساخته شود، معمولا یک یا دو تنه
هیزم، چوب هیزم
چوبی که چوپانان برای محاسبه ی مقدار شیر روی آن علامت گذارند
چوب مخصوص ساختن گاو آهن که تراش داده نشده باشد
بز بی شاخ
روستایی از دهستان میان دورود کجور، نام کوهی در کجور
از دهکده های ناحیه ی گیل خوران قائم شهر
تهی مغز
ساقه های خشک شده ی بوته ی پنبه که برای سوخت در تنور تراشیده
چوب پنبه، از ادوات ریسندگی سنتی
پایه ی چوبی پرچین
پایه ی چوبی پرچین
دوبین –احول
روستایی از دهستان عشرستاق هزارجریب بهشهر
چوبی که جهت پایه ی پرچین و حصار به کار رود